NERVE

روزای اول؛ وای .. حالمو بهم میزدی. دیر میومدی زود میرفتی، کلِ تایم هم هندزفری توی گوشِت بود و همشم داشتی شیمی میخوندی! تا اون روز که به پریا گفتم "وی نید تو تاک" و تو جلوم بودی، رومو کردم سمتت و با یه لحنِ خشک گفتم "با تو نبودم" :)))) میدونم، خیلی حرصی بودم ، ازت واقعا بدم میومد! تا اون روز و اون جرقه! هندزفری تو گوشِت بود (as always) و منم بیکار بودم. "چی گوش میدی؟" "Slipknot" نشنیده بودم تا حالا. "anathema گوش نمیدی؟" و این حرفِ من همانا و چشم قلبی شدنِ تو همانا، "واااای چراااا !!گروه ِ موردِ علاقمه! " و شروعِ اولین گفتگویِ مسالمت آمیزمون :) تا اون روزی که یکی ازم تولدمو پرسید و گفتم "23 دی" و تو اینطوری بودی که وااتتتت دددد فااااااک منم 23 دی ام!! من چشم قلبی ، ایندفعه :دی تا روزی که حرف از گُ ه بودنامون شد و فهمیدیم امممم چقدر شبیه :))) تا روزی که از گذشتمون حرف زدیم از اتفاقاتِ زندگیمون، و باز هم شبیه بودیم و حس میکردم تهِ حرفاتو. تا روزی که زنگای تفریح میشستی رو میزم و من همش با ترس توضیح میدادم بخدا میشکنه  تا روزی که فهمیدیم پاستا عشقِ مشترکمونه، البته بعد از آناتما و Tom Felton و هزار و یک موضوعِ دیگه :دی تا روزی که کلاسِ سمندرو بیخیال شدم و نشستیم باهم دمِ آسانسورِ مترو ساندویچ کثیف خوردیم :) تا امروز که تتو انتخاب کردیم :) مهسا معین! توی همین مدتِ کم به جرات میتونم بگم شدی جزوِ بهترینِ بهترین دوستام ! و باید بگم که خیلی حسِ خوبیه، یه همزاد مث ِ تو داشتن ،انقدر شبیه، انقدر خنگ، انقدر جذاب قلب قلب قلب.

+امشب زود اومدم خونه، nerve دانلود کردم ببینم، هیجان زدم:) مرسی از ریحون:) برم ببینم...