موو وینگ عآآآآن

ساخت وبلاگ
دوهفتس سالن مطالعمو عوض کردم، نبودنِ مهدیه و مهسا واقعاً غیرقابل تحمل شده بود. روزی که مهسا صبحش رفت کلی باهم صحبت کردیم و کلی بهم قول دادیم مثِ یه مرد تا تهش بجنگیم .شبش منم رفتم از اون سالن مطالعه ی کوفتی. حالم بهم میخورد از درودیواراش، بخصوص اون دیواری که با مهدیه روش یادگاری نوشته بودیم، بخصوص اون جایِ سقف که واسه مهدیه نوشته بودم "من با تو سه متر بالاتر از بهشتم" بخصوص اون میز که همیشه کنارش مهدیه میشست و حالا دیگه نبود. شبش رفتم و مرجان گریه کرد، زینب کلی بغض کرد و خواست گلِ شو بده به من و قبول نکردم، خیلی گلِ شو دوست داشت! دلم نیومد. گلناز گفت "تو که تهرانی ای دیگع..." غزل کلی ناراحت شد که دارم میرم، شقایق کلی آرزوی موفقیت کرد، مهدیه انقدر شوکه شد که مهمونی رفتنش کوفتش شد به گفته ی خودش :دی آرزو هم واسم آرزوی موفقیت کرد و مهلاهم همینطور. همیشه همینجوریه، وقتی میری عزیز میشی! یادِ روزی افتادم که مهدیه داشت میرفت، انقدر خودمو شاد نشون دادم اون روز که بعدش به مهسا گفته بود این شیرین چرا انقدر بی احساسه؟

وای راستی جمعه مهدیه رو دیدم! جمعه ی قبلی، شبش گفته بود حوزه هامون یکی نیست ولی آخر شب تکست داد "صبح 9 اونجا باش، دیر کنی میرم با یکی دیگه" (آزمونمون 9:30 شروع میشد) و من 9:20 رسیدم :دی مهدیه رو دیدم  و دیوونه وسطِ همه ی بچه ها و جلوی مراقبا داد میزنه "پریساااا ، بیا دوس دخترمو ببین"  خُله خُــــــــل! پریسا هم اومد و سلام و فلان اینا. من رفته بودم دنبالِ کلاسم میگشتم، ولی میدیدم پریسا داره به مهدیه یه چیزایی میگه آخرش مهدیه تقریبا داد زد که خفه شو بیشعور ! فک کنم باز بهش گفته بوده "کوفتت بشه" بعدِ آزمون رفتیم بریم خونه هامون، از 2 تا 3:30 نشستیم جلوی اکسین با هم حرف زدیم :) انقدر دلم براش تنگ شده بود که میتونستم تا پسفردا همونجوری بشینم چرت و پرت بگم و بخنده. مهدیه امسال 100% تهران قبول میشه، و من بخاطرِ مهدیه هم که شده تهران میارم. (: #انگیزه_های_مارو_نگا!

این روزا انقدر Imagine Dragons گوش دادم همه رو دیوونه کردم :دی هرکی میپرسه چی گوش میدی؟ سریع خودش جواب میده میدونم میدونم، Imagine Dragons حتما! whatever it takes  این روزا از همه بیشتر پلی میشه و هیچ چیز اتفاقی نیست (:

پ.ن: 12 روزِ دیگه تا آزادی:))

پ.ن: زینب اس ام اس داده بود، آخرش زده آخرِ شهریور تهران میبینمت :دی

زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 144 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54