آره خب ...

ساخت وبلاگ

آره خب ...

دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ ۹:۵۴ ب.ظ

سرم روی سرش بود، گفت "وای ، تابستون!" -"وای آره!" ... "شیرین، ما بریم دانشگاه خیلی عوض میشیم.." -"آره خب.." "بعدش دیگه با هم نیستیم..." -"آره خب..." سرشو بلند کرد، "پس تابستون مینرکونیم:)"

+یه چیزایی هست باید یاد بگیری، اگه یاد نگیری انقدر واست تکرار میشه تا بالاخره یاد بگیری. مثِ همین ..تازه داشتم یاد میگرفتم تنهایی زندگی کردن رو. نشد.

+اوضاع خوبه، درس خوبه، زندگی خوبه. فردا هم اولین کنکورو میخوایم شروع کنیم، امیدوارم خوب پیش بره همه چی...

+رمیصا، برگشت گفت "دیشب خوابتو میدیدم!" منم برگشتم به مهدیه گفتم "وای منم خوابِ تورو میدیدم!" چِ اوضااعی بود =))))

+خانومِ همسایه امروز عکسایِ اردیبهشت و خردادِ پارسالو نشون داد بهش؛ و اصلا عکسایِ مناسبی نبود!! من، کنارم ... هوففف -_- خانوم ِ همسایه از دستِ تو !×_×

+جشنِ پیروزیِ روحانی خوش گذشت، 4 صبح رسیدیم خونه =)))

+هوف :)))))

شی.کَر

زندگی به وقتِ شهریور...
ما را در سایت زندگی به وقتِ شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekmanminevisad بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 12:54